کتاب های موفقیت زیادی نوشته شده است. دوباره نیز نوشته خواهد. یکی از معروفترین آنها کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید اثر ناپلیون هیل است. سالانه میلیون ها نفر آن را می خوانند و تایید می کنند که این کتاب یکی از بهترین کتاب های است که خوانده اند و خواندن آن را به دیگران توصیه می کنند. من نیز آن را بارها خواندم و به شما توصیه می کنم آن را بخوانید.
سوال اصلی این است چرا بیشتر کسانی که آن را می خوانند ثروتمند نمی شوند؟ آیا کتاب مشکل دارد؟ یا اینکه خوانندگان از درک لازم برخوردار نیستند؟ نه کتاب و نه خوانندگان هیچ کدام مشکلی ندارند. پیام کتاب واضح است و این پیام به صورت روشن در عنوان کتاب قید شده است. بیندیشید و ثروتمند شوید. همه کسانی که این کتاب را می خوانند می اندیشند و فکر می کنند. پس چرا آنها نتیجه نمیگیرند؟
سهم بیشتر خوانندگان این کتاب، کمی انگیزه و برنامه ریزی و هدف گذاری است. هدف هایی که هرسال بدون دستیابی به آن تکرار می شوند. نتیجه نهایی خواندن این کتاب برای خوانندگان آن مقصر دانستن خودشان است. خوانندگان کتاب مذکور عدم موفقیت خود را بدلیل کشف نکردن رمزی که در صفحات مختلف آن به قول نویسنده پنهان شده است می دانند. خواننده گرامی هیچ رمزی در کار نیست و اگر هم رمزی باشد تمام آنها در دوره شبیه سازی فرایند ثروتمند شدن رمزگشایی شده است.
این دوره را شرکت کنید نه بخاطر رمز گشایی بلکه بخاطر رسیدن به تمام آرزوهای تان شرکت کنید. زیرا این دوره فقط به شما انگیزه نمیدهد بلکه یک دستور العمل ارایه میکند. آنچه که اندیشه را به ثروت متصل میکند فقط اشتیاق سوزان نیست بلکه اشتیاق سوزان همراه با باورهای هم جهت با خواسته هایتان است. وقتی اشتیاق سوزان خود را کشف کردید و باورهای درست هم جهت با خواسته خود را ایجاد کردید قدم بعدی اقدام است.
اگر شما تمامی مولفه های موفقیت را داشته باشید ولی باورهای درست را نداشته باشید شما هرگز به اهداف خود نمیرسید. ولی اگر باورهای درست هم جهت با خواسته خود داشته باشید شما حتما به خواسته خود خواهید رسید. اشتیاق یافتنی است و منبع نیرو است ولی باور ساختنی است و به نیرو جهت میدهد. هر قدر نیرو زیاد باشد ولی اگر در جهت درستی بکار برده نشود فایده ای ندارد. بنابراین اشتیاق کافی نیست. باید باورهای درست و هم جهت با خواسته تان داشته باشید.