دریافت فایل های رایگان معماری کسب و کار

وبلاگ

اشتباه فاحش دانشجویان

دسته‌بندی نشده

اشتباه فاحش دانشجویان

یک ضرب المثل معروفی هست که می گوید چیزی را که به آن نیاز دارید، زمانی که به آن نیاز ندارید فراهم کنید. شما دیر یا زود باید روی پای خودتان بایستید و لازمه اینکار داشتن شغلی آبرومند با درآمد کافی است. بنابراین زمانی که شما شدیدا به پول و کار نیاز داشته باشید زمان مناسبی برای راه اندازی کسب و کار نیست. چه به رشته خود علاقمند باشید و چه علاقه ای نداشته باشید مجبورید در آینده روی پای خود بایستید و برای اینکار لازم است شغلی داشته باشید. آنچه که باید در ابتدا بدانید این است که رشته تحصیلی شما همان کسب و کار آینده شما نیست، بلکه هر کسب و کاری بخش بسیار کوچکی از یک رشته تحصیلی است. اجازه بدهید این مفهوم را با یک مثال بیشتر توضیح بدهم. اینشتین می گوید مثال زدن بهترین روش آموزش نیست بلکه تنهاترین روش آموزش است.

بنابراین دانشگاه را معادل یک رستوران بزرگ در نظر بگیرید. هر رستورانی دارای دو بخش اصلی شامل آشپزخانه و سالن غذاخوری است. در قسمت آشپزخانه غذا پخت و پز می شود و در سالن غذا خوری، غذای تهیه شده در آشپزخانه صرف می شود. بنابراین رشته تحصیلی شما نیز شبیه آشپزخانه یک رستوران است و کسب و کار آینده شما نیز شبیه غذایی است که در آشپزخانه تهیه و آماده می شود. همانطور که غذا معادل آشپزخانه نیست، کسب و کار آینده شما نیز معادل رشته تحصیلی شما نیست. آشپزخانه در هر رستورانی و در هر کجای دنیا واقع شده باشد یک سری ابزار و امکانات و لوازم از قبیل اجاق گاز، دیگ، قابلمه، آبکش، قاشق و چنگال، دیس، روغن، ادویه جات مختلف، سبزی، پیاز، برنج، نان و غیره را دارد و ماموریت آن پخت و پز غذا است و هر آشپزخانه بسته به این که چه نوع غذایی در آن پخته می شود ممکن است وسایل داخل آن با آشپزخانه دیگر فرق بکند ولی این بدین معنی نیست که درآن هر غذایی را نمی شود پخت.

آیا کسی را سراغ دارید که به رستوران مراجعه کرده باشد و بگوید من از آشپزخانه فلان رستوران خوشم نیامد و مدت ها گرسنه مانده باشد. هرگز چنین کسی دیده یا شنیده نشده است ولی ما به وفور دانشجویانی را می بینیم که به دانشگاه می روند و می گویند به رشته تحصیلی خود علاقه ندارم و سال ها بیکار می مانند. زیرا آنها این مفهوم را که رشته تحصیلی همان کسب و کار آینده آنها نیست درک نکرده اند. متاسفانه اکثر دانشجویان این اشتباه را می کنند. همانطور که غذا در قیاس با آشپزخانه یک چیز کوچک است و در دل آشزخانه آماده می شود، کسب و کار آینده شما نیز در قیاس با رشته تحصیلی تان یک چیز کوچکی است که در دل رشته تحصیلی خود باید آن را راه اندازی کنید.

رشته تحصیلی شما هر رشته ای باشد مانند آشپزخانه یک رستوران تمام ابزار و امکانات و دروس لازم را برای راه اندازی کسب و کار آینده شما را دارد. از طرفی دانشگاه مانند یک رستوران که معمولا یک آشپزخانه دارد محدود نیست و رشته های زیادی در یک دانشگاه وجود دارد و شما اگر به هرنوع امکانات و دروسی  نیاز داشته باشید به راحتی در یک محیط و در یک جا در دسترس شماست تا بتوانید کسب و کار آینده خود را پایه ریزی کنید. بنابراین همانطور که شما رستوران می‌روید تا غذا بخورید و نوع آشپزخانه آن اهمیت چندانی ندارد، شما به دانشگاه می‌روید که کسب و کار آینده خود را راه اندازی کنید و با توجه به امکانات گسترده دانشگاه نوع رشته تحصیلی شما کمترین تاثیر را برای راه اندازی کسب و کار مورد علاقه تان دارد.

شاید شما هنوز قانع نشده باشید که رشته تحصیلی شما همان کسب و کار آینده شما نیست. زیرا سالها با این باور که رشته تحصیلی خیلی مهم است زندگی کرده اید و تغییر این باور به استدلال بیشتر و قوی تری دارد. اجازه بدهید برای اثبات این موضوع دو دلیل قانع کننده ارایه بدهم.

آیا تابحال یک آگهی استخدامی مربوط به یک اداره کل یا سازمان را دیده اید؟

در هر آگهی استخدامی شما باید به دو مورد  اولا به رشته های مرتبط مورد نیاز با جذب نیروی مورد نظر دوما به منابع درسی مورد مطالعه برای امتحان آن استخدامی دقت کنید.

رشته های مرتبط در برخی استخدامی ها بارها مشاهده شده قید شده کلیه رشته یا کلیه گرایش یک رشته و جالبتر از آن این است که منابع درسی مرتبط با آن جذب هیچ ربطی به آن گرایش ها ندارد و شامل یک سری تست هوش و سئوالات عمومی است و جالبتر از آن سئوالاتی است که در مصاحبه از شما پرسیده می شود. آیا به نظر شما این نوع انتخاب و گزینش نیرو اشتباه است؟ خیر. این آگهی های استخدامی قبل از هر چیزی موید این موضوع است که رشته تحصیلی شما همان کسب و کار آینده شما نیست.

معمولا عموم استخدامی ها در ادرات از یک قاعده کلی برای جذب نیرو استفاده می شود. این قاعده به این شکل است که 70 درصد نمره کتبی و 30 درصد نمره مصاحبه در جذب نیرو دخیل است. 70 درصد نمره کتبی معمولا برای غربال کردن آماده ترین نیروها است. با این روش آماده ترین نیروها گلچین می شوند و در مصاحبه بهترین نیروها انتخاب می شوند. یادتان باشد در مصاحبه بهترین نیرو فردی نیست که بیشترین نمره کتبی را کسب کرده باشد. از نظر مصاحبه کنندگان بهترین نیرو فردی است که یک چیز را نسبت به بقیه به بهترین شکل می داند و مسلط به آن است. آن یک چیز معمولا تسلط به یک فن یا یک مهارت مانند یک نرم افزار یا زبان خارجی است و ممکن است هیچ ارتباطی به رشته تحصیلی فرد منتخب نداشته باشد. بنابراین شما برای موفقیت لازم است در یک چیز بهتر از بقیه باشید. این یک چیز است که شما را به شغل آینده مورد علاقه تان وصل می‌کند. این یک چیز هرچه باشد در هر رشته ای قابل یادگیری است و به رشته تحصیلی شما کمترین ارتباط را ممکن است داشته باشد. بنابراین همانطور که می‌توانید در هر آشپزخانه ای غذای مورد علاقه تان را تهیه کنید، همین طور می‌توانید در هر رشته تحصیلی کسب و کار مورد علاقه تان را راه اندازی کنید.

حال به دلیل دوم جهت تبدیل شک و تردید شما به یقین مبنی بر اینکه رشته تحصیلی شما همان کسب و کار آینده شما نیت توجه کنید. به هر اداره ای که دوست دارید سر بزنید و از اولین کامندی که به آن برخورد کردید سئوال کنید رشته تحصیلی ایشان چیست؟ و در حال حاضر در آن اداره به چه کاری مشغول است؟ با این کار متوجه خواهید شد هیچ کس سرجای خودش نیست. مثلا فردی کتابداری خوانده است ولی در قسمت حسابداری مشغول است یا مثلا شخصی کشاورزی خوانده است ولی بع عنوان کارپرداز یک اداره خدمت می‌کند. آیا این نوع چینش در اداره ها کار اشتباهی است؟ خیر هرگز. علت حضور یک شخص در یک پست خاص به خاطر آن یک چیز است که بهتر از بقیه آن چیز مورد نیاز اداره را بهتر بلد است.

بنابراین وظیفه شما علاقه داشتن یا نداشتن به یک رشته تحصیلی نیست بلکه پیدا کردن آن یک چیز مورد علاقه تان است که آینده شما را رقم می زند. آن یک چیز در تمامی رشته وجود دارد و قابل کارکردن و گسترش است تا شما را به کسب و کار آینده تان ملحق کند.این روش یعنی تسلط به یک چیز نه تنها در سیستم دولتی جواب می‌دهد بلکه در بخش خصوصی نیز یعنی راه اندازی کسب و کار مورد علاقه تان به مراتب ساده تر است. جهت اطمینان از این گفته به افراد موفق در بخش خصوصی مراجعه کنید صرف نظر از رشته تحصیلی، آنها در یک چیز به مهارت و توانایی خاصی رسیده اند. به عنوان مثال یک فوتبالیست را در نظر بگیرید. بازی با مهارت ایشان هیچ ربطی به رشته تحصیلی آن ندارد. به عنوان مثال علی دایی فوتبالیست معروفی است. ایشان با وجودیکه یکی از بهترین های فوتبال دنیاست در همه پست های فوتبال بهترین نیست بلکه وی فقط در یک چیز از همه بهتر است و آنهم در هوا به توپ کله زدن و توپ را وارد چهارچوب دروازه کردن است. اگر از علی دایی کله زدن با توپ را بگیرند هیچ تیمی حاضر به بکارگیری ایشان نخواهد بود.

نتیجه کلی این است همانطور که رستوران محلی موقتی برای استراحت و لذت بردن از غذای مورد علاقه تان است همینطور دانشگاه نیز بستری برای رشد فکر و ذهنی و گسترش روابط تان است و محلی برای راه اندازی کسب و کار مورد علاقه تان است. همانطور که شما با نگاه کردن به لیست غذای رستوران، غذای مورد علاقه تان را انتخاب می‌کنید و هیچ نظری به آشپزخانه آن ندارید همینطور با رفتن به دانشگاه شما باید آن یک چیز مورد علاقه تان را کشف کنید و آن را به کسب و کار آینده مورد علاقه تان تبدیل کنید. آن یک چیز مورد علاقه شما هیچ ربطی به رشته تحصیلی شما ندارد. نسبت آن یک چیز به رشته تحصیلی شما مانند نسبت غذای مورد علاقه تان به آشپزخانه یک رستوران است.

امیدوارم شما با این استدلالهای غیرقابل انکار متوجه شده باشید که رشته تحصیلی شما همان کسب و کار آینده شما نیست. اگر متوجه شده اید یک لبخند بزنید. زیرا شما بیشترین شانس را دارید که در رشته که فکر می‌کنید به آن علاقه ای ندارید کسب و کار مورد علاقه تان را راه اندازی کنید. زیرا دروس زیادی در آن رشته وجود ندارد که حواس شما را پرت کند و شما براحتی می‌توانید روی آن یک چیز تمرکز کنید  و در مدت چهار سال فرصتی که دارید، زیربنای یک کسب و کار واقعی مورد علاقه خود را بنیان گزاری کنید.به این ترتیب می‌توانید در پایان دوران تحصیلی که برای همکلاسی های شما شروع جستجوی شغل و استخدامی است برای شما شروع کسب درآمد خواهد بود.

دیدگاه خود را به ما بگویید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *